خدايا اين دلتنگي هاي ما را هيچ باراني ارام نمي كند ...
فكري من ...
اشك ما تعنه مي زند به باران رحمت...
هر لحظه هر جا كه ميرم حس نگاهت با منه....
اين دل بي طاقت من قيد تو رو نمي زنه....
بذار يه بار نگات كنم از جون و دل صدات كنم...
هر چقدر دلتنگي دارم هديه به اون چشات كنم...
كاش ميتوانستم تمام دلتنگي هايم را بر كوله بار خدا مي ريختم...
تا با تنهائيش به كول بكشد...بدون هيچ خمي بر ابرو...
اما افسوس كه داده را پس نمي گيرد....
نظرات شما عزیزان: